همه چیز تمومه ولی هنوز نتوانستم بفهمم چرا قلب انسان روزی در برابر دیدگان فردی به صدا در می آید و فریاد می زند اوست همان نیمه ی گمشده ی تو که بلااخره پیداش کردی ولی بعد از مدتی می فهمی نیمه ی گمشده ی تو با نیمه ی گمشده اش جفت شده اند و دیگر نیازی به تو عاشق نیست....هنوز نفهمیدم چرا انسان عاشق می شود در صورتی که آخرش جدایی و درد است....
سلام
خوبی فهمیه جان
عزیز ممنون که اومدی .. ولی اون یه خط همش مال من بود همون یه جمله قشنگ می نویسی ولی یه خطت شرح حال من بود .. می دونی بدم می اد می گن وبلاگ قشنگی داری مگه بلاگ من برای قشنگی هست بلاگ من نوشته امروزم هست که اگه فردا نبودم یادگاری داشته باشم ...
سفرنزدیکه و مقصد نزدیکتر.....