عشق را خط نزن

گناه تو همین بود نداشتن صداقت اما گناه من بود نکردن خیانت !

عشق را خط نزن

گناه تو همین بود نداشتن صداقت اما گناه من بود نکردن خیانت !

آره بیا...

 

میگویند یک دقیقه طول میکشد تا شخص خاصی رو بیابی یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی یک روز طول میکشد تا دوستش بداری اما یک عمرتا فراموشش کنی...

 

دل من باز هم گرفته ابری اما نمیباره

 

توی غربت خونه کرده آسمون بی ستاره

 

خسته از پاییز سردم خسته از سکوت خونه

 

با من بی کس و تنها گل من نا مهربونه

 

کاشکی تا آخر دنیا میشدی همدم و یارم

 

اما نیستی که ببینی همیشه چشم انتظارم

 

آره آره آره آره آره من می خوام که با تو باشم

 

آره آره آره آره آره نمی خوام از تو جدا شم

 

بیا بیا بیا بیا بیا نمیشه بی تو بمونم

 

بیا بیا بیا بیا بیا عشق من دردت به جونم

 

 

نشد...

 
 
نشد یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
 
نشد یه جا بمونه و آخر بشـــــه مــــال خودم
حتی یکبار یادش نمــــــوند ماه روز تولـــــــدم
 
با هـــمه التماس من نشد دیـــــگه نــــره سفـــر
شعرام بـه جـز اون روی هـر دیــوونه ای گذاشت اثر
 
نشد بـرم بغـل بغـل واسه اش شقـــــایق بچیــــــنم
نـه اینــکه من نخـوام برم ، نذاشت گلا رو ببیـــــنم
 
نشد همه دعا کنن همیشـــــــــه اون بــاشه پیشــــــــــــم
یکی می گفت:خواب دیده که اون گفته: عاشقش می شم
 
اما نشد قســــمت ما یه لحـــظـه ی روشن و خوش
پیغام براش فرستادم : بیا بازم منو بکــــــــــــــــــش
 
نشد که نشکنه بازم این چینی شکســــــتنی
هیچ جای دنیا ندیدم ، عجـب چشـای روشنی
 
باور نکرد یــه مژه اشو به صد تا دریا نمی دم
یه تار مو خواستم ،نداد ، گفت: به تو دنیا نمی دم
 
راست می گه هر چی اون بگه ، من کجا و دیوونگی
چه جور به حرفش گوش کنم ؟ اون گفت بچسب به زندگی
 
خلاصه که آخر نشد ما گل سرخ و بو کنیم
اون گفت : برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
 
نشد یه بار هم برسم به آرزوهای محـــال
یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه ی کال
 
نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
گذشته کار از کارمون دیر شده به خدا قسم
 
نشد یه موقع این کویر ابری شه بارون بگیره
نشد، خودش آینه که هست، بیاد و شمعدون بگیره
 
نشد بپــاشم زیر پـاش عطر گل محمّـــدی
نشد بهم جواب بده ، حتی بهم بگه : بدی
 
نشد دوستت دارم بگه ، به من که نه،به دیگری
نشد یه بار هم رد نشه از روی شعرام سرسری
 
نشد یه کاری بکنه که بدونم دوستم داره
آتیش گرفتمو یه بار نگام نکرد بگه: آره
 
نشد یه بار حرف بزنه نذاره پای سرنوشت
نشد یه شب نگم : خدا،الهی که بره بهشت
 
نشد شبی یه بار واسه اش یه فال حافظ نگیرم
نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
 
نشد برم ، نشد نره ، نشد بخـواد ، نشــد بیاد
نشد، ولی ، شاید بشه ، واسم دعا کنین ، زیاد
 
 از شما پنــهون نکنم یه حرفایی بهم زده
 گفته همین روزا میاد امّا ، هنوز، نیومده
 
قصه داره تموم میشه ، مثـل تمومه قصه ها
فقط واســـم دعا کنیــن ، اول خدا بعـدم شما 

 

گفتی....

 

 گفتی که به احترام دل باران باش

 

 باران شدم و به روی گل باریدم

 

 گفتی که ببوس روی نیلوفر را

 

 از عشق تو گونه های او بوسیدم

 

 گفتی که برای باغ دل پیچک باش

 

 بر یاسمن نگاه تو پیچیدم

 

 گفتی که برای لحظه ای دریا شو

 

 دریا شدم و تو را به ساحل دیدم

 

 گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش

 

 مجنون شدم و ز دوریت نالیدم

 

 گفتی که بیا و از وفایت بگذر

 

 از لهجه ی بی وفایی ات رنجیدم

 

 گفتم که بهانه ات برایم کافیست

 

 معنای لطیف عشق را فهمیدم

 

می تونم بی تو بمونم....

 

 هر شب از نو می نویسم قصه ی عاشقیامو

 

 می خوام از تو پس بگیرم همه ی خاطره هامو

 

 نمی خوام بشکنم آسون به تلنگر خیالت

 

 نمی خوام بسوزم هر شب توی رویای محالت

 

 منو از سفر نترسون قصه گوی بی وفایی

 

 من تو رفتن ریشه دارم نمی ترسم از جدایی

 

 نمی خوام فرهاد قصه بشم و بی تو بمیرم

 

 اگه شیرینم بدونی عشقمو ازت می گیرم

 

 فکر نکن وقتی نباشی شعر دلتنگی می خونم

 

 از حالا میگم بدونی می تونم بی تو بمونم

 

 

نمی بخشم....

 

دیگه تحویل نمیگیری ما رو مثل قدیما
رک و راست بهم میگی برو سراغ من نیا
راست بگو کی تو دلت ناخونده جای من اومد
اخه زیراب دلم رو کی پیش چشم تو زد؟
کی بود اون حسودی که از بدیام پیش تو گفت
کی بود اون نارفیقی که از عاشقیم واست نگفت
یه سری عاشق تو بودن و بعضی دشمنم
چشم نداشتن انگاری ببینن مارو باهم
حالا که شلوغ شده دوروبرت با رفقا
میری تنهام میذاری اینه رسم عشق و وفا؟؟
یادته بهم میگفتی که فقط منو داری؟؟
هر نفس به خاطرم ماه و ستاره میاری؟
باشه عیبی نداره تو خوش باشی ما هم خوشیم
اگه قسمت اینه که ما به دل هم نباشیم
ولی یادم نمیره لحظه ی دل کندن تو
نمی بخشم نمی بخشم دیگه هرگز دل تو!!

 

 

بمان....

 

غم غروب نگاهت نشست بر روحم

 

بمان ستاره که بی تو بهار می میرد

 

میان دشت بنفشه کنار برکه عشق

 

 برای شهر دلم انتظار میمیرد

 

دلم به وسعت آلاله های سرخ ست

 

 وجود آبی احساس پاک و بارانی ست

 

 چگونه بی تو بمانم بدان بهانه من

 

دلم هنوز به دست تو زندانی ست

 

بدان که قصه احساس قصه نیلی ست

 

 بیا و قصه او را دوباره باورکن

 

بجای هجرت و اندوه و بی قراری و درد

 

 بیا و از سر لطف تو فکر دیگر کن

 

پرنده از غم هجران تو چه باید کرد

 

 دلم برای نگاهت بهانه می گیرد

 

مراقب باش...

 

مراقب گرمای دلت باش تا کاری را که زمستان با

زمین کرد زندگی با دلت نکند....

 

همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر تو شاد میشه... واسه کسی گریه کن که میدونی وقتی غصه ‏داری و اشک میریزی برات اشک میریزه... برای کسی غمگین باش که در غمت شریکه... عاشقه کسی ‏باش که دوستت داشته باشه

 

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی