تنهایی.......

 

کلبه ی می سازم پشت تنهای شب زیر این سقف کبود که به زیبای پرواز کبوتر باشد چهار چوبش از عشق سقفش از عطر بهار رنگ دیوار اتاقش از اب پنجره ی از نور پرده اش از گل یاس عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سر شار کنم چراغ تنهای من نور چشمان توست کاش در سبد احساس من شاخه ای از مریم بود عطر آن را با عشق توشه ی راه قاصدکی میکردم که به تنهای تو سر بزند شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت گرمی دستان تو را می طلبد......