میرم...

 

پا روی عشقت میزارم میرم و تنهات میزارم

میگذرم از خاطراتت میرم از گذشته هات

حرف تو یه سراب بود یه فریب اما این دل نمیدید

تو غروب لحظه هاش طعم مرگ رو می چشید

نگو دست سرنوشته برامون هر چی نوشته

نگو که جدایی ما مثل بودن تو بهشته

دیگه فرصتی نمونده از تو باز دوباره خوندن

دیگه هیچ بهونه ای نیست برای دوباره موندن