نشدی...

 

اونقده دریا بودی که تو دلم جا نشدی

 گفتی که سنگ صبورت می شم اما نشدی

 دلم دادم به دست موج چشمات

 اما تو ساحل اون دلی که زدم به دریا نشدی

 تو شب موهات چقدر پرسه زده باشم خوبه

 روزگارم رو سیاه کردی و فردا نشدی

 آسمون آبی روزای بی کسیم بودی

 اما یک مرتبه ابری شدی و وا نشدی

 دلم از آدم شدن حرفی نداشت

 اما می دید حتی یک دفعه به خاطرش تو حوا نشدی