بودنم تو را برگی بود
در شلوغی شاخسار یک درخت
و نبودنم برگی است
که چرخ زنان
روی فراموشی پاییز تنت گم خواهد شد
بدرود!
من برای تو مینویسم.
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست.
برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست .
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست.
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد.
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی
برای تویی که عشقت معنای بودنم است
همیشه چشم به راه تو خواهم ماند.
دوباره خزون اومد نم نم بارون می زنه تو صورتم
بوی خاک و نم کوچه می گه هنوز دیوونتم
رعد و برق فهمیده انگار زندگیم شده غم انگیز
دستای کی رو گرفتی زیر بارون های پاییز؟
می خوام اینجا با تو باشم زیر بارون ها دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون می باره
خزونم داره می ره نموند برگی رو درختا
من هنوز منتظرم تویه جاده تک و تنها
دیگه بارون نمی باره تویه جاده پر برفه
به خدای آسمون ها عشقت از یادم نرفته
می خوام اینجا با تو باشم زیر برف و باد و بارون
نیایی با خاطراتت سر می زارم به بیابون